رمان تنفر شیرین پارت 9

Dynamite · 20:45 1402/09/07

فن فیک تنفر شیرین،پارت 2،با حضور اعضا(سعی کردیم همه شون باشن)،نقش اصلی جونگ کوک و یه دختره به اسم الینا،لطفاً حمایت کنید،با لایک و کامنت و دنبال کردن

*از زبان الینا*

کم کم همه از شرکت اومدن و اتاق جلسه پر پر شد.ساعت 3:40 رسماً جلسه رو استارت زدیم.برگه هامو صاف کردم و صدامو با تک سرفه ای صاف کردم و بلند شدم و شروع به حرف زدن کردم...

-الینا : خب،اول از همه سلام و وقتتون بخیر.امیدوارم حالتون خوب باشه و خسته نباشید.من کیم الینا هستم و از امروز به عنوان منشی در این شرکت مشغول به کار شدم.در کل آدم سخت گیری هستم و آسوده بودن کارمندا هم برام به شدت اهمیت و جایگاه ویژه و شایانی داره.حواسم به تمام کارکردها،عملکرد ها و بازده های شرکت و کارمندا هست پس برای هر مسئله ای همه چیز رو درنظر میگیرم.ایده های بزرگی برای شرکت و بالابردن عملکردش دارم که با همکاری و کمک شما قراره جامه ی عمل بهشون بپوشونیم.ناراحتی ای ازم داشتین،انتقادی،حرفی،مشکلی، خوشحال میشم به خودم بگید.حرف دیگه ای ندارم فقط اینکه دلم میخواد با تک تک شما عزیزان آشنا بشم.

بعد همه دست زدن و بهم تبریک گفتن و تک تک بلند شدن و خودشون رو با سابقه ی کار و مسئولیتشون معرفی کردن.تقریباً 45 دقیقه ای طول کشید.بعد جونگ کوک بلند شد و شروع به حرف زدن کرد:

-جونگ کوک : خب،من رو اولین بار نیست که میبینید و بنابراین من رو میشناسین و نیازی به معرفی دوباره نیست.لازمه چیزایی رو یادآوری کنم و تأکید داشته باشم که جای خطا و نقطه ی ابهامی وجود نداشته باشه.وجود خانم کیم،حکم وجود من رو داره.حرفای ایشون مطابق نظرات و دستورات من و حرف های من هم مطابق فرمایشات ایشون هست.هیچ گون مشکل و بی احترامی از جانب شما دیده نشه و اینکه به زودی با کمک خانم کیم،بهترین شرکت رو میسازیم.هیچ مسئله ای هم از ایشون پنهون نخواهد موند و در تمامی جلسات حتی خصوصی ها هم ایشون خواهند بود.

بعد نشست و همه،حرفای جونگ کوک رو تأیید کردن.2 دقیقه ای گذشت و لی جونگ که حسابدار اول شرکت که میشد سرحسابدار بود،از جاش بلند شد.

-لی جونگ : خانم کیم،آقای جئون،من میتونم بعد از اتمام جلسه صحبتی باهاتون داشته باشم؟

من و جونگ کوک سری براش تکون دادیم که یعنی حرفش رو تأیید کردیم.بعد از گذشت 3 دقیقه جلسه تموم شد و من و جونگ کوک خداحافظی کردیم و از اتاق جلسه اومدیم بیرون.

-جونگ کوک : چون لی جونگ میخواست باهامون حرف بزنه،بیا بریم اتاق من منتظر لی جونگ.