رمان تنفر شیرین پارت 6

Dynamite · 15:02 1402/09/05

فن فیک تنفر شیرین،پارت 2،با حضور اعضا(سعی کردیم همه شون باشن)،نقش اصلی جونگ کوک و یه دختره به اسم الینا،لطفاً حمایت کنید،با لایک و کامنت و دنبال کردن

*از زبان الینا*

و ادامه داد.

-جونگ کوک : برای حقوقت که نیازی به نگرانی نیست،برات مرخصی با حقوق رد میکنم و اصلاً نیازی نیست نگران این موضوع باشی و برای مرخصی اول کارت،من درک میکنم که ممکنه کار مهمی باشه ه برای تعهدت و کارت میخوای ازش بگذری.نگران حرف بقیه هم نباش،خودم دهنشون رو میبندم.

-الینا : واقعاً ممنونم ولی دلیل اینهمه لطفتون چیه؟

 

یهو جونگ کوک سرفه اش گرفت(چون در حال غذا خوردن بود که غذا پرید تو گلوش با حرف الینا)

-جونگ کوک : دلیل خاصی نداره.چون من مشکلات و مسائل هر کس رو درک میکنم و خب من و تو باید خیلی با هم اوکی باشیم چون من به کمک تو شرکت رو میچرخونم.

-الینا : درسته(با لبخند)

 

*از زبان جونگ کوک*

راست میگفت برای چی اینهمه لطف میکنم؟دلیل خاصی نداشت ولی حس میکردم که دختر متفاوتیه.حس میکردم واقعاً یه مشکلی داره.هنوز نیوده خیلی به چشمم اومده بود.منم کلی برای درسام تلاش کردم و فارغ التحصیل شدم ولی پدرم ازم خواست که راه اونو ادامه بدم.البته درسامم مربوط به کارای شرکت بود.رشته م مدیریت بود و راحت میتونستم گلیمم رو از آب بکشم بیرون.تهیونگ رو هم از بچگی میشناختم و با هم دانشگاه رفته بودیم.2 سالی میشد که رفته بود استرالیا که تازه 2 روزی میشد که برگشته بود و میخواستم امشب تو مهمونی جانشینی خودم ببینمش.تهیونگ آدم شناس بود.امشب میخواستم الینا رو به تهیونگ نشون بدم گرچه حقیقتاً بیشتر اوقات پیش بینی هاش درست در نمیومد.